چند وقتی بود که هر چی می پرسیدم - چته؟ - فقط می گفت نمی دونم!

نیم ساعت پیش همچین بی مقدمه اس ام اس داد که:

-         می خوام خدامو عوض کنم! خدایی داشته باشم که باهام حرف بزنه...

به ذهن ام رسید بهش بگم:

-         قرآن خوندی؟ پاشو وضو بگیر برو قرآن خونتونو بردار و همینطوری یه صفحه شو بازکن. معنی چند خط اولشو که خوندی واسه منم تعریف کن...

کمتر از ده دقیقه بعد دوباره اس ام اس داد:

-         "چگونه منکر خدا می شوید با آنکه بی جان بودید پس شما را جان بخشید..."

 

پ.ن: حس خوبی می گفت خدا دارد شما را نگاه می کند، همین حالا...