خداحافظی نکردی با نجمه؛ سورچی...
تو شدی فتانه و من غریب تر از هر سورچی میون درخت های چنار ِ آخرین خیابان های امیدت قایم شدم!
پ.ن: یاد باد.
+ نوشته شده در جمعه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت توسط مهدی
|
.: کپی برابر اصل :.
... هست، نیست!؟
اینجا برای نوشتن است. از خود و از دیگران، آنچه نیاز داریم تا بگوییم، آنچه نیاز است تا گفته شود، و آنچه هیچ ربطی به نیاز ندارد و تنها با نوشتن و خواندن اش خاطرمان کیف می کند...نوشته‌های پیشین
- اردیبهشت ۱۴۰۰
- اسفند ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۲
- اردیبهشت ۱۳۹۲
- فروردین ۱۳۹۲
- آذر ۱۳۹۱
- مهر ۱۳۹۱
- خرداد ۱۳۹۱
- اردیبهشت ۱۳۹۱
- فروردین ۱۳۹۱
- بهمن ۱۳۹۰
- دی ۱۳۹۰
- آذر ۱۳۹۰
- مهر ۱۳۹۰
- مرداد ۱۳۹۰
- خرداد ۱۳۹۰
- اردیبهشت ۱۳۹۰
- فروردین ۱۳۹۰
- اسفند ۱۳۸۹
- بهمن ۱۳۸۹
- دی ۱۳۸۹
- آذر ۱۳۸۹
- آبان ۱۳۸۹
- مهر ۱۳۸۹
- شهریور ۱۳۸۹
- مرداد ۱۳۸۹
- تیر ۱۳۸۹
- خرداد ۱۳۸۹
- اردیبهشت ۱۳۸۹
- فروردین ۱۳۸۹
- اسفند ۱۳۸۸
- بهمن ۱۳۸۸
- دی ۱۳۸۸